برای آنکه متوجه خطا در قضاوت شویم، ضروری است که جهتگیریها و نویزها را کاملاً بشناسیم.
گاهی نویز حتی نسبت به سوگیریها مشکل بزرگتری است، اما در سازمانهای بزرگ در بحث خطای انسانی به آن توجهی نمیشود و تمرکز اصلی برروی سوگیری است.
تصور کنید که دو پزشک در یک شهر، تشخیصهای متفاوتی برای بیماران یکسان داشته باشند یا اینکه دو قاضی در یک دادگاه برای افرادی که جرم مشابهی را مرتکب شدهاند احکام متفاوتی صادر کنند.
فرض کنید مصاحبهکنندگان مختلف در یک شرکت، تصمیمهای متفاوتی در مورد متقاضیان شغل میگیرند یا زمانیکه یک شرکت در حال رسیدگی به شکایات مشتریان است، تصمیم در مورد مشکل به شخص پاسخدهنده تلفن بستگی دارد.
حالا تصور کنید همان پزشک، همان قاضی، همان مصاحبهکننده یا همان نماینده خدمات مشتریان، برطبق اینکه صبح است یا عصر، یا دوشنبه یا چهارشنبه، تصمیمهای متفاوتی میگیرد.
اینها همگی نمونههای نویز هستند یا بهعبارت دیگر تنوع در قضاوتهایی که باید یکسان و مانند هم باشند.