پل یک دانشجوی تنها در دانشگاه تورنتو است. او در یک کلوپ شبانه به افرادی که امیدوار است با آنها دوست شود چند قرص میدهد و اندکی بعد یکی از آنها میمیرد. پل به آپارتمان وینست خواهر ناتنیاش فرار میکند. جاناتان آلکایتیس در حال اجرای طرح بینالمللی پونزی است و از طریق آن مبالغی نجومی از طریق حسابهای مشتریان جابهجا میکند. وقتی طرح و نقشه آلکایتیس متلاشی شده و بههم میریزد، ثروتهای بیشماری از بین میرود و زندگیهای زیادی نابود میشود. وینسنت که خود را بهعنوان همسر جاناتان نشان میداد، شبهنگام از آنجا دور میشود. سالها بعد یکی از قربانیان کلاهبرداری برای تحقیق در مورد یک اتفاق عجیب گماشته میشود. در این پرونده ظاهراً زنی از عرشه یک کشتی کانتینری بین بنادر ناپدید شدهاست. طرح پونزی جاناتان براساس جنایات برنی مدوف است.
مندل، نویسنده کتاب در اینباره میگوید: «من میخواهم در مورد این کتاب واضح صحبت کنم. در حقیقت داستان در مورد هیچ شخص واقعی نیست یعنی در مورد مدوف یا خانواده او یا کارمندانش نیست. چیزی که در این داستان بیشتر از همه مرا جذب میکند، کارکنان هستند. من همیشه به این موضوع فکر میکردم که افرادی که هر روز صبح سرکار حاضر میشوند تا یک جنایت بزرگ را جاودانه کنند، دقیقاً چه کسانی هستند؟»